عدالت مهدوی و امنیت
در منابع اسلامی آیات و روایات زیادی درباره اهمیت دو مقوله اساسی و حیاتی عدالت و امنیت و جایگاه رفیع آنها در تمام ابعاد زندگی بشری وارد شده است. از سویی، عدالت و امنیت از برترین و مقدمترین نعمتها و دستاوردهایی است که توسط امام موعود(عج) به بشریت و آن هم در فراخنای گیتی هدیه خواهد شد. انقلاب مصلحانه حضرت در راستای تکمیل دیانت و رسالت نبوی و امامت اصلاحگرایانه ائمه معصومین(ع)، این نهضت را به پایان خواهد برد و تمام اقوام و ملل و آحاد بشری بدون هیچگونه تبعیض و گزینشی طعم و حلاوت عدالت و امنیت مهدوی را خواهند چشید و اسلام دین فراگیر خواهد شد و در جایگاه عادلانه و بایسته خود خواهد نشست.در این مقاله برای فهم وضعیت و نوع حکومت مهدوی و در عصر ظهور و شناخت شاخصه های آن از جمله عدالت و امنیت و تعامل این دو مفهوم، از دو راه تفحص در روایات پیرامون عصر ظهور و دیگری مراجعه به سیره نظری و عملی پیامبر(ص) و سایر معصومین(ع) و به ویژه امام علی(ع) اقدام شده است.با نگاهی گذرا به روایات بسیاری که دربارة امام مهدی(عج) و عصر ظهور ایشان وارد شده، به خوبی این نکته درک میشود که عدالت و امنیت از برترین و مقدمترین نعمتها و دستاوردهایی است که توسط امام موعود(ع) به بشریت هدیه خواهد شد. ذکر این مسئله در روایات از تواتر بسیار بالایی برخوردار است. با توجه به اهمیت این موضوع، نوشتار حاضر تلاش دارد با نیم نگاهی به ماهیت، معانی و منزلت این دو مفهوم در اندیشه اسلامی، جایگاه آنها را نیز در حکومت مهدوی تا حدی روشن نماید.
1. بیعدالتی و ناامنی از شاخصههای اصلی دورة پیش از ظهور
بررسی زمینههای تاریخی بروز و تثبیت بیعدالتی و ناامنی در جهان اسلام، مسئلة مهمی است که باید به اساس و دلایل اساسی این پدیده اشاره کرد.ظهور اسلام در عصر جاهلی و حرکت عظیم تمدنساز پیامبر اکرم(ص) در طول بیستوسهسال مجاهدت ایشان گرچه به اصلاحات و ترقیات اساسی در عصر و اجتماع آن روز پدید آورد، ولی متأسفانه باید اذعان داشت که در تمام این مدت، عناصر منحط و فرصتطلب و مرتجع با مقاومت فعالانه در برابر این جنبش، به دنبال زنده کردن ریشههای جاهلیت و شرک و اشرافیت پیشین بودند. این باندهای سیاسی ـ اقتصادی فاسد یا در ساختارهای جدید حل و هضم نشدند و یا اینکه فریبکارانه خود را جزو گروندگان و مؤمنان به اسلام جای زدند. این حرکتهای منافقانه و ریاکارانه، همواره مایه نگرانی پیامبر(ص) بود. با ارتحال آن رهبر الهی، ریشهها و حرکتهای گذشته جاهلی دوباره سربرآورد و انقلاب و نهضت انسان ساز و معنوی نبوی را کند یا منحرف ساخت.برخی نمونههای مهم این انحراف عبارتند از به شهادت رساندن سه امام نخستین تشیع و بروز فاجعه کربلا، به ترتیب در سالهای 40، 49 و 61 هجری که بزرگترین خسارتها را به عالم اسلامی وارد ساخت.انحراف سیاسی امت اسلامی و عامل اساسی تثبیت بیعدالتی و ناامنی ماجرای سقیفه در نیمه اول هجری است. در آن جریان برخی پس از تمرد از دستور و نص صریح نبوی مبنی بر اولویت امام علی(ع) برای جانشینی، امامت و ولایت در عرصه ظاهری و دنیوی را از امام(ع) غصب کردند. پس از آن، با احیای ریشههای ارتجاعی زندگی سیاسی ـ اجتماعی جاهلی و قبیلهای، روند برگشت به این دوران تیره آغاز و دنبال شد.تبدیل خلافت به ملوکیت و تبعات منفی بعدی آن، انحرافهای برخاسته از قضیه سقیفه را کامل کرد. همچنین با افزایش گمراهی مردم و هواپرستی و هوس زدگی آنها بر اثر سیاستهای وقت خلفا و حاکمان ستمگر، امام معصوم(ع) کمکم یاوری مردمی را از دست دادند و در جوی پر از بیعدالتی و ناامنی و خفقان، در نهایت مظلومیت به شهادت رسیدند. از سوی دیگر، این شرایط نامساعد منجر به غیبت امام عصر(عج) گردید. تا پیش از آن، سیاست فشار و اختناق، امامان(ع) را وادار کرده بود تا فعالیت خود را در نهان پی بگیرند و گفتار و کردار خویش را همراه با تقیه، در پوشش کتمان و رمز حفظ کنند.امام مهدی(ع) در چنین فضایی، در نیمه شعبان سال 255 هجری به دنیا آمد. پنجسال از عمر شریف ایشان در زمان حیات پدر بزرگوارش ـ هنگامی که دستگاه حاکم خلفای عباسی امام عسکری را به زندگی مخفیانه و محتاطانه واداشته بود ـ گذشت.
در نهایت، به خاطر فشارهای مذکور و گمراهی مردم و همراهی نکردن آنها، غیبت صغرا از سال 260 تا 329 هجری به طول انجامید و امام پس از گذشت تقریباً 70 سال از غیبت صغری، از سال 329 تا کنون در غیبت کبری به سر میبرد، تا با اجازه الهی ظهور یافته و زمین را پر از عدل و امان نماید.
میتوان اضافه کرد که با حذف علی(ع) از صحنه خلافت توسط خودکامگان چیره، زمینة تحریف شریعت اسلامی و مسخ عدالت آرمانی آغاز شد. به یقین میتوان خودکامگی و زورمداری را به عنوان بزرگترین عامل این تحریف و گسترش جو ناامنی فیزیکی و روانی در جهان اسلام به شمار آورد. این واقعیت دارد که بخش گستردهای از تاریخ نظامهای سیاسی به نظامهای خودکامه اختصاص دارد، حکومتهایی که شیوه اعمال قدرتشان مبتنی بر زور و چیرگی خشونتآمیز و اجبار بوده و به دلیل بیعدالتی، نامشروع بودهاند. چنین حکومتهایی مجبور بودهاند برای مشروع و موجه نشان دادن خود، به تحریف دین، مفهوم عدالت و حذف مصادیق و اسوههای معصومان(ع) بپردازند و عملاً نیز در کار خویش تا پیش از عصر ظهور، به توفیق دست یافتند. اینان به نفعِ امنیتِ کاذب در سایه شمشیر، عدالت آرمانی را مسخ کردند و عقب راندند. در سایه چنین خفقانی، ائمه یازدهگانه را به شهادت رسانده و بسیاری از منادیان حق و رهروان آنها را شهید، شکنجه و تبعید نمودند یا این که با افترا و تهمت و ناسزا آنان را از میدان بهدر کردند.2
از سوی دیگر، یکی از عوامل پدیدآورندة ناامنی در جهان اسلام، تهدیدها و حملات پیدرپی، علیه این دین بوده است. اسلام در طول تاریخ، پیوسته درگیر معارضان و مخالفان سرسخت و کینهتوز، داخلی و خارجی بوده است. این درگیری و منازعه از گذشته تاکنون بهطور مداوم ادامه داشته است. اساساً موقعیت جغرافیایی دارالسلام از همان ابتدای ظهور و گسترش، به گونهای بود که آن را در معرض تاخت و تازها و حملات پیدرپی و سهمگین قرار میداد. حملاتی چون تهاجم مغولها، جنگهای تحمیلی صلیبی، هجوم گسترده و همه جانبه استعمار غربی به جهان اسلام و اشغال مستقیم بلاد اسلامی (قرن 19م/ 13هـ)، تثبیت ناامنی، ایجاد رکود اقتصادی ـ اجتماعی، تخریب بنیانهای فرهنگی و اجتماعی و به طور کلی انحطاط داخلی مشرق و جهان اسلام را به دنبال داشت که تأثیرات منفی و عقب نگهدارنده آنها، تا به امروز باقی است.در بسیاری از روایات منقول از پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) از بروز ناامنیها، بیعدالتیها، جنگها، هرج و مرجها و فتنههای فراوان، به عنوان ملاحم و نشانههای ظهور مهدی موعود(عج) و ویژگیهای عصر غیبت یاد شده است.3 به عنوان نمونه امام علی(ع) در این زمینه فرموده است:
او [حضرت مهدی(عج)] خواستهها را تابع هدایت وحی میکند، هنگامی که مردم هدایت را تابع هوسهای خویش قرار میدهند. در حالی که به نام تفسیر، نظریههای گوناگون خود را بر قرآن تحمیل میکنند، او نظریهها و اندیشهها را تابع قرآن میسازد.در آینده، آتش جنگ میان شما افروخته میگردد و چنگ و دندان نشان میدهد. با پستانهایی پُر شیر که مکیدن آن شیرین، امّا پایانی تلخ و زهراگین دارد، به سوی شما میآید. آگاه باشید؛ فردایی که شما را از آن هیچ شناختی نیست، زمامداری حاکمیّت پیدا میکند که غیر از خاندان حکومتهای امروز است و عمّال و کارگزاران حکومتها را بر اعمال بدشان کیفر خواهد داد. زمین میوههای دل خود را برای او بیرون میریزد و کلیدهایش را به او میسپارد. او روش عادلانه در حکومت حق را به شما مینمایاند و کتاب خدا و سنّت پیامبر(ص) را که تا آن روز متروک ماندهاند، زنده میکند.4
همچنین از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که در پاسخ این پرسش که چه موقعی قائم شما قیام میکند، فرمود: ((زمانی که دنیا را هرج و مرج فرا گیرد)).5پیامبر(ص) در روایت دیگری به شکل مفصلتری ناامنی و بیعدالتی پیش از ظهور را چنین بیان فرموده است:منا مهدی هذه الامه اذا صارت الدنیا هرجاً و مرجاً و تظاهرت الفتن و تقطعت السبل و اغار بعضهم علی بعض فلاکبیر یرحم صغیراً و لاصغیر یوقر کبیراً فیبعث الله عند ذلک مهدینا التاسع من صلب الحسین یفتح حصون الضلاله و قلوباً غفلا یقوم فی الدین فی آخرالزمان کما قمت به فی اول الزمان و یملاء الارض عدلاً کما ملئت جوراً.6مهدی این امت از ماست. هنگامی در دنیا هرج و مرج شده و فتنهها آشکار شود و راهها مورد راهزنی قرار گرفته و بعضی از مردم به بعض دیگر تهاجم کنند و بزرگ به کوچک رحم نکند و کوچکتر احترام بزرگتر را نگه ندارد، در چنین زمانی مهدی ما که نهمین امام از صلب حسین است؛ برج و باورهای گمراهی و قلبهای قفل شده را فتح میکند و در آخرالزمان بهخاطر دین قیام میکند؛ همانطور که من در اول زمان، بدین قیام مبادرت کردم. او زمینی را که از جور پر شده، از عدل و داد، پر و سرشار میسازد.در همین زمینه، محمدبن مسلم میگوید، از اباعبدالله(ع) شنیدم که میگوید:به درستی که برای قیام قائم ما ـ که بر او درود باد ـ نشانههایی است که خداوند عزوجل آنها را برای مؤمنان قرار داده است.فرد یاد شده مجدداً این علامتها از امام(ع) میپرسد و ایشان نیز با اشاره به آیه 155 سوره بقره، میگوید:اینکه خداوند فرموده است: ((قطعاً شما را به چیزی [از قبیل] ترس و گرسنگی و کاهشی در اموال و جانها و محصولات میآزماییم و مژده ده شکیبایان را))؛ یعنی اینکه مؤمنان پیش از خروج قائم اینگونه مورد ابتلا و آزمایش قرار میگیرند.7
شایسته است پیش از اینکه به وضعیت عدالت و امنیت در عصر حکومت مهدوی اشاره کنیم، مروری کوتاه بر تعاریف این دو مفهوم داشته و جایگاه آنها را در منابع اسلامی مورد بازخوانی قرار دهیم.
2. مفهوم و جایگاه عدالت
یکی از دشواریهای بحث، مفهوم بنیادی عدالت، ابهام در تعاریف و معانی آن است. البته این دشواری باعث نشده که مکاتب دینی، سیاسی، اجتماعی و... در ارائه نظرات خود در این باره کوتاهی ورزند. به عنوان نمونه، فلسفه و اندیشة سیاسی غرب در این زمینه دارای میراثی غنی است. گرچه در نظر برخی از اندیشمندان این حوزه، تعریف و شمارش همة معانی عدالت وهمی بیش نیست و این مفهوم دچار ابهامی لاعلاج است.8اما در اندیشه اسلامی کلمه عدل را معمولاً با چند معنی و کاربرد مختلف استفاده میکنند که برگرفته از قرآن، سنت نبوی و سخنان امام علی(ع) است. این معانی عبارتند از: راستی، درستی، داد، موزون بودن، رعایت تساوی و نفی هرگونه تبعیض، قراردادن و نهادن هر چیز در جای خویش، رعایت حقوق افراد و دادن حق به مقدار، رعایت استحقاقها در افاضه وجود توسط خدای متعال و...
همچنین در فرقهها و گرایشهای گوناگون در اندیشه سیاسی اسلام (مانند فلسفه سیاسی، فقه سیاسی، اندرزنامه نویسی، ادبیات سیاسی، تاریخ و فلسفه اجتماعی)، عدالت تعریف شده است. در آرای همه اندیشمندان این نحلهها و مکاتب، تعابیر متعدد و همانندی از مفهوم عدالت ـ با تأسی به قرآن و سنّت ـ صورت گرفته که بخشی از آنها به شرح زیر است:
1. عدالت، خصیصه ماهوی نظم الهی حاکم در کائنات؛9
2. عدالت به معنای ((وضع کلّ الشیء فی موضعه؛ قرار دادن هر چیز در جای خویش))؛
3. عدالت به معنای ((اعطاء کل ذیحق حقه؛ حق را به مقدار رساندن)) و ایفای اهلیّت و رعایت استحقاقها و نفی تبعیض و عدم ترادف با برابری مطلق؛
4. عدالت به معنای اعتدالگرایی، میانهروی و رعایت ملکات متوسط؛10
5. عدالت به معنای تعادل سه قوه در نفس و مدینه و سپردن راهبری نفس و مدینه به خرد و خردمندان؛
6. عدالت به معنای راستی و راستکرداری و راست کردن؛
7. عدالت به معنای تناسب و تساوی جرم با مجازات در حوزه قضا؛11
8. عدالت به معنای تأمین مصلحت عمومی به بهترین صورت ممکن و اصلی ترین مبنای تأمین عمران و امنیّت؛12
9. عدالت در مدینه، به معنای تقسیم برابر خیرات مشترک عمومی؛13
10. عدالت به معنای ((حُسن در مجموع)) و کمال فضایل و جور به معنای ((مجموعه و تمام رذایل))؛14
11. عدالت به معنای تقوای فردی و اجتماعی و همسازی با نظم الهی حاکم بر طبیعت؛
12. عدالت به معنای انصاف؛15
13. عدالت به معنای عقد و قرار داد اجتماعی افراد، برای تقسیم کار در زندگی مدنی مبتنی بر شریعت؛16
14. عدالت به معنای مفهومی همسان با عقل و خرد عملی؛17
15. عدالت از دید فقها، به معنای ملکة راسخهای که باعث ملازمت تقوا در ترک محرمات و انجام واجبات میگردد؛18
16. عدالت به معنای استقامت در طریق شریعت.
البته برخی از این تعریفها از رواج و اجماع بیشتری برخوردار بوده است؛ برای مثال، امام علی(ع) و بیشتر اندیشمندان اسلامی از گذشته تا کنون اذعان داشتهاند که ((عدالت به معنای قرار دادن هر چیز در جای خویش و حق را به مقدار رساندن و ایفای اهلیّت و رعایت استحقاقهاست)). بر مبنای این تعریف از عدل، هر چیز باید در جای مناسب خویش قرار گیرد و در جایگاه خود میبایستی به انجام وظیفه ویژة خود بپردازد. شاهد این مدعا این که در قرآن بر همین اساس در سورة کهف، از دو باغ سخن میرود که هر دو سبز و خرم بودند و میوههای فراوان به بار میآوردند، قرآن در وصف این دو باغ میفرماید:
((هر دو باغ میوههای خود را به بار میآوردند و هیچ یک در این کار ظلم نمیکردند.))19 یعنی باغ هم در حقیقت عادل است و عدالت آن به این معناست که در نظام هستی به وظیفه خود عمل میکند. همه موجودات دیگر نیز همانند این دو باغ بر پایه عدل استوارند. خواهیم دید که در عصر مهدوی، با حکمفرمایی عدالت، زمین و زمان و طبیعت نیز عدالت پیشه کرده و با عمل به وظایف بایستة خویش، بشر را به حداکثر بهرهمندی از خودشان خواهند رساند و میوهها و فایدههای پنهان خود را برای بهینهترین نوع استفاده به بشر تقدیم خواهند کرد.درباره بیان منزلت عدالت، به دلیل بدیهی و مبرهن بودن شأن والای عدالت، نیازی به توضیح فراوان نیست. تنها ذکر همین نکته بس که مبنا و زیربنای تمامی اصول، در همة اندیشههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اسلام، عدالت است. آیات الهی اشاره دارند که پیامبران را با مشعلهای هدایت فرستادیم و به آنها کتاب و میزان دادیم تا عدالت را برپا دارند. بنابراین چه بیانی رساتر از اینکه قرآن استقرار عدالت و گسترش آن را یکی از دو هدف اساسی و فلسفة بعثت انبیا ذکر کرده20 و آن را از صفات الهی و بارزترین خصیصه آفرینش و نیکوترین انسان معرفی کرده است.21 همچنین اساس حکمیت و حکومت در قرآن، ایجاد قسط و عدل در جامعه است. از سوی دیگر، کثرت آیات و روایاتی که دربارة عدل و کلمات مترادف و متضاد این واژه است، بیانگر اهمیت جایگاه این مفهوم در قرآن و احادیث ـ بهویژه موارد مرتبط با عصر ظهور ـ میباشد.
3. مفهوم و جایگاه امنیت
امنیت از مقولههای اساسی است که وجود آن در تمام ابعاد زندگی بشری به گونهای قابل لمس و مؤثر احساس میشود و از دیرباز تا کنون در حیات انسانی منشأ تحولات و دگرگونیهای فراوان شده است. ریشه لغوی این واژه از ثلاثی مجرد ((امن))، و با مشتقاتی مانند ((ایمان))، ((ایمنی)) و ((استیمان)) است. این واژه را به مفهوم اطمینان، آرامش در برابر خوف، تفسیر، تعریف و ترجمه کردهاند که تا حدود زیادی به واقعیت نزدیک است و شامل دو بعد ایجابی و سلبی در تعریف امنیت میشود. از یک سو اطمینان، آرامش فکری و روحی و از سوی دیگر فقدان خوف، دلهره و نگرانی ـ که موجب سلب آرامش و اطمینان میگردند ـ از کاربردهای دیگر این واژه است.22 همچنین امنیت از موضوعات بسیار مهمی است که در قرآن و روایات به گستردگی آن اشاره شده است. صورت فارسی و عربی این کلمه به اَشکال ((امنیت)) و ((امنیه)) در متون اسلامی موجود نیست و بیشتر توجه به این موضوع با عبارات و مشتقاتی از ثلاثی مجرد ((اَمِنَ)) صورت پذیرفته است. در مجموع از ریشه یا کلمه ((امن))، 62 کلمه مشتق23 شده است و حدود 879 بار در قرآن به کار رفته که از این تعداد کار برد، 358 مورد در آیات مکی و 521 مورد در آیات مدنی است.24پیوند معنایی ناگسستنی این اصطلاح با کلمههای اسلام، ایمان و مؤمن نشاندهندة اهمیت فوقالعاده مفهوم امنیت است. مفهومی که علاوه بر قرآن و روایات، به وفور در ادعیه اسلامی و شیعی دیده میشود. آنچه بدیهی است در این مجال مختصر امکان پرداختن به کلیه ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، قضایی و... امنیت، نه وجود دارد و نه لازم است.
اما به صراحت میتوان اذعان داشت، این مفهوم در منابع اسلامی، دارای عرصه وسیعی بوده و قلمروهای فردی و اجتماعی و زمینههای داخلی و خارجی، فکری و روحی، اخلاقی و اعتقادی، دنیایی و آخرتی را در بر میگیرد و با شاخصهای ایجابی و سلبی، از هر دو زاویه قابل تعریف و دسترسی است و البته این امر نسبی است؛ نه مطلق. تابع وضع و امکانات و تواناییهای هر فرد و جامعه است و نباید آن را صرفاً به امکانات و تجهیزات نظامی، با اندازههای مادی و فیزیکی یا مقولات اقتصادی و مانند آن تعریف کرد. بلکه مفهومی عمیقتر، ظریفتر و فراگیرتر از موضوعات یاد شده داشته و بر ابعاد روحی، فکری، فرهنگی، اخلاقی، معنوی و اعتقادی و ارزشهای الهی نیز اتّکا و وابستگی کامل دارد. قرآن و روایات بیانگر این نکتة بسیار مهم هستند که هرگونه امنیتی و در هر بعد از ابعاد آن، در ایمان و اعتقادات معنوی و الهی ریشه دارد و هر گونه ناامنی در هر عرصهای، بالاخره ریشهاش به بیایمانی و صفات متقابل ایمان مانند مشرک، کفر، ظلم، استکبار و... برمیگردد. همچنین مؤمن و صفات ایمانی، اصلیترین خاستگاه صدور کُنشهای امنیتزا است. میتوان گفت، بسترسازی حیات معنوی طیبه و حسنه برای تربیت و تهذیب افراد، چه در حوزه رفتارهای فردی و چه در عرصههای اجتماعی و دوری آنها از حیات سیئه و غیر ایمانی، اصلیترین ساز و کار تأمین امنیت است. حال، چه در نظام اسلامی باشد، چه در عصر مهدوی و حکومت آخرزمان حضرت مهدی(عج). این نظام باید تلاش کند با تشویق حیات مؤمنانه و پشتیبانی از مؤمنان و مقابله با دشمنان جبهه ایمان، امنیت و عدالتی همه جانبه و فراگیر را برای همة شهروندان جامعه اسلامی و حتی غیرمسلمانانی که در پناه آن زندگی میکنند، فراهم نماید. البته این کار باید بدون غفلت از زندگی دنیایی و با تأمین نیازهای این جهانی باشد تا بتواند زمینة ورود سرشار از عافیت و سلامت و ایمن از عذاب را به زندگی آن جهانی و اخروی آماده سازد. مشخص است که تا پیش از ظهور، انجام کامل و بهینة این امور توسط حکومتهای دنیایی امکان پذیر نیست و اینگونه آرمانهای عالی الهی و بشری به صورت کامل، تنها در عصر حکومت مهدی(عج) محقق خواهد شد.
در قرآن کریم، آیات بسیاری دربارة اهمیت امنیت و جایگاه والای آن در زندگی فردی، اجتماعی اقتصادی و... انسان وارد شده است که به کوتاهی، نمونههایی از آنها آورده میشود:الف) قرآن یکی از اهداف برقراری حاکمیت خدا و جانشینی صالحان و طرح کلی امامت را تحقق امنیت معرفی کرده است:(وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امناً یعبدوننی ولایشرکون بیشیئاً( (نور: 55)
((خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین [خود] قرار دهد، همانگونه که کسانی که پیش از آنان بودند جانشین [خود] قرار داد و آن دینی که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند [تا] مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند.))
علامه طباطبایی درباره این آیه فرموده است:این آیه وعده جمیل و زیبایی است برای مؤمنان که عمل صالح هم دارند. به آنان وعده میدهد که به زودی جامعة صالحی مخصوص به خودشان برایشان درست میکند و زمین را در اختیارشان میگذارد و دینشان را در زمین متمکن میسازد و امنیت را جایگزین ترسی که داشتند میکند؛ امنیتی که دیگر از منافقین و کید آنان، و از کفار و جلوگیریهایشان بیمی نداشته باشند، خدای را آزادانه عبادت کنند و چیزی را شریک او قرار ندهند.25
بدین ترتیب، قرآن به گروهی از مسلمانان که دارای دو صفت ایمان و عمل صالح هستند و به یاری خداوند، حکومت جهانی مستضعفان را تشکیل خواهند داد، نوید امنیت و از میان رفتن همة اسباب ترس و وحشت را داده است.
ب) بنا به آیه (و اذ قال ابراهیم رب اجعل هذا البلد آمنا( (ابراهیم: 35) حضرت ابراهیم هنگام بنا نهادن کعبه، به این نیاز فطری توجه کرد و از خداوند خواست آن سرزمین را از نعمت ((امنیت)) برخوردار سازد. خداوند نیز، بنا به آیه ?و اذ جعلنا البیت مثابة للناس و امناً? (بقره: 125)، آنجا را خانة امنی برای مردم قرار داد.این ویژگی چنان عزیز است که موجب منّت پروردگار بر آدمیان بوده و او را شایسته سپاس بندگی میکند.26 پروردگار جهان به همین سرزمین اَمن، برای بیان کیفیت آفرینش انسان سوگند یاد میکند.27 با اجابت دعای حضرت ابراهیم، خداوند هم امنیت تکوینی به مکه داد؛ زیرا شهری شد که در طول تاریخ حوادث ناامن کنندة کمتری به خود دید و هم امنیت تشریعی عطا کرد؛ زیرا به فرمان الهی همة انسانها و حتی جانوران در این سرزمین در امن و امان هستند. شکار حیوانات آن ممنوع است و حتی تعقیب مجرمانی که به این حرم و خانه کعبه پناه برند نیز جایز نیست. تنها میتوان برای اجرای عدالت در حق چنین مجرمانی آذوقه را بر آنها بست تا بیرون آیند و تسلیم شوند.
امن دانستن خانه کعبه توسط خدای متعال در حقیقت بیانگر اهمیت امنیت است که این بنای بسیار مقدس با آن توصیف شده است. این صفت کعبه در آیات بسیاری تکرار شده است. همچنانکه در سوره تین مکه مکرمه و شهر کعبه به ((بلد امین)) تشبیه شده است. علامه طباطبایی در این باره آورده است:مراد از هذاالبلدالامین مکه مشرفه است، و بلد امینش خواند، چون امنیت یکی از خواصی است که برای حرم تشریع شده و هیچ جای دیگر دنیا چنین حکمی برایش تشریع نشده، و این حرم سرزمینی است که خانه کعبه در آن واقع است و خدای تعالی درباره آن فرموده: اولم یروا انا جعلنا حرما امنا28 (عنکبوت/ 67).
ج) در قرآن، شهری که برخوردار از نعمت باشد، به عنوان سرزمین آرمانی و مثالی معرفی شده است و بنا به آیة ?و ضرب الله مثلاً قریة کانت آمنةً مطمئنة یأتیها رزقها رغدا من کل مکان? (نحل/ 112)، خداوند به عنوان الگو و نمونه، قریه و شهری را مثال میزند که امن، آرام و مطمئن بوده و همواره روزیاش به فراوانی از هر مکانی فرا رسیده است. بدیهی است، تحقق نهایی چنین شهری در جایی بهجز عصر و حکومت امام مهدی، محقق نخواهد شد.د) یکی از مصداقهای مهم واژههایی مانند ((نعمت))، ((نعیم)) و ((برکات)) در قرآن، امنیت دانسته شده است به عنوان نمونه، علامه طباطبایی در بحث از آیة:ولو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات29 (اعراف/ 96) به این معنا اشاره کرده و مینویسد:برکات به معنای هر چیز کثیری از قبیل امنیت، آسایش، سلامتی، مال و اولاد است که غالباً انسان به فقد آنها مورد آزمایش قرار میگیرد.30
همچنین این مفسّر در تفسیر آیه ?واذکروا نعمة الله علیکم اذ کنتم اعداءً فالّف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا و کنتم علی شفا حفرة من النار فانقذکم منها?31 (آل عمران/ 103) با بیان وضع ناامنی حاکم بر جامعه جاهلی پیش از اسلام، منظور از نعمت در آیه چنین بر شمارد:منظور از نعمت، مواهب جمیلی است که خدای تعالی در سایه اسلام به آنان داده و حال و روز بعد از اسلام آنها را نسبت به پیش از اسلام بهبود بخشید، در دوران جاهلیت امنیت و سلامتی و ثروت و صفای دل نسبت به یکدیگر و پاکی اعمال نداشتند و در سایه اسلام صاحب همه اینها شدند.32علامه در تفسیر کلمه ((نعیم)) در آیه هشتم سوره تکاثر؛ ?ثم لتسئلن عن النعیم? آورده است:و نیز در مجمعالبیان است که بعضی گفتهاند: نعیم عبارت است از امنیت و صحت (منقول از مجاهد و عبدالله بن مسعود) و این معنا از امام ابوجعفر و ابیعبدالله(علیهماالسلام) نیز روایت شده است.33 همچنیناین مفسر کبیر در تفسیر خویش، در تبیین واژههای ((حیات حسنه))34 و ((حیات طیبه))35، یکی از ویژگیهای اصلی این نوع زندگی را بهرهمندی از نعمت امنیت ذکر مینماید. همچنانکه یکی از ویژگیهای ((حیات سیئه)) را زندگی در ناامنی میداند.36هـ) در قرآن، اولوالالباب به امنیت و سلامتی جاودانی بشارت داده شدهاند. به تعبیر علامه:جمله ((سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار))، حکایت کلام ملائکه است که اولوالالباب را به امنیت و سلامتی جاودانی و سرانجام نیک نوید میدهند؛ سرانجامی که هرگز دستخوش زشتی و مذمت نگردد.37از سوی دیگر بنا به آیه ?ادخلوها بسلام آمنین? (حجر: 45)، در روز سرنوشت، وقتی انسانهای صالح در جنت گام مینهند، به آنها نوید امنیت و سلامت داده میشود و به آنها گفته میشود که به این باغها با سلامت و امنیت وارد شوید.و) هنگامیکه خانواده حضرت یوسف وارد مصر شوند، وی از میان تمامی مواهب و نعمتهای مصر، انگشت روی مسئله امنیت میگذارد و به پدر و مادر و برادران خودش میگوید: ?ادخلوها مصراً ان شاءالله آمنین?؛ یعنی داخل مصر شوید که انشاءالله در امنیت خواهید بود. این نشان میدهد، نعمت امنیت ریشة همه نعمتها است؛ زیرا هر گاه امنیت از میان برود، دیگر مسائل دفاعی و مواهب مادی و معنوی نیز به خطر خواهد افتاد. در یک محیط ناامن، نه اطاعت خداوند مقدور است، نه زندگی همراه با سربلندی و آسودگی فکر و نه تلاش و کوشش و جهاد برای پیشبرد هدفهای اجتماعی.38
ز) امنیت بزرگترین پاداشی است که در تمیز اهل حق از باطل، به اهل حق اعطا میشود؛ همانگونه که قرآن میفرماید: ?فأی الفریقین احق بالامن? (انعام: 81)؛ یعنی کدام یک از دو دسته شایسته امنیت هستند؟در سخنان و روایات معصومان(ع) نیز مطالب فراوانی دربارة اهمیت و ضرورت امنیت وارد شده است که برای نمونه، تنها مواردی از آنها ذکر میشود.
پیامبر اکرم(ص) میفرماید:مَن اَصبَحَ مُعافی فی بدنه آمِناً فی سِر بِه عندَهُ قُوتُ یَومِهُ فکانَّما خُیِّرَتْ لَهُ الدنیا بحذافیرها.39
هر که تنش سالم است و در جامعة خویش ایمن است و قوت روز خویش دارد، جهان سراسر مال اوست.ایشان همچنین فرموده است:اَلامنُ والعافیة نعمتان مغبون فیها کثیرٌ من الناس.40امنیت و سلامت دو نعمت است که بسیاری از مردم در آن مغبونند.
امام صادق(ع) زندگی بدون امنیت را ناقص و ناگوار شمرده و در این راستا فرموده است:خمس خصال من فقد منهن واحدة لم یزل ناقص العیش، زایل العقل، مشغول القلب: فالاولاها صحة البدن والثانیة الامن و... .41پنج چیز است که حتی اگر یکی از آنها برقرار نباشد، زندگی ناقص و ناگوارست، عقل نابود میشود و مایة دل مشغولی میگردد؛ نخستین این پنج چیز، سلامتی و دومین آن امنیت است... .در روایتی در تحفالعقول، از امنیت در کنار عدالت و فراوانی، به عنوان سه نیاز اساسی مردم یاد شده است:
ثلاثة اشیاء یحتاج الناس طرّأ الیها: الامن، والعدل والخصب.42سه چیز است که همه مردم به آن نیاز دارند: امنیت، عدالت و فراوانی.امام علی(ع) در بحث از اهداف عالی حکومت، یکی از دلایل پذیرش حکومت را تأمین امنیت برای بندگان مظلوم و محروم و پشتیبانی از آنها میشمارد. باز آن حضرت در بیان نقش و اهمیت امنیت میفرماید: ((رفاهیة العیش فی الامن؛43 رفاه زندگانی در امنیت است)) و ((لانعمة أهنا من الامن؛44 هیچ نعمتی گواراتر از امنیت وجود ندارد)).
4. عدالت، خاستگاه و بستر امنیت
اصولاً در چگونگی فهم وضعیت و نوع حکومت مهدوی، در عصر ظهور و شاخصههای آن مانند عدالت و امنیت، دو راه میتوان در پیش گرفت: راه نخست، تفحص در روایات دربارة عصر ظهور حضرت مهدی(عج) است و راه دوم مراجعه به سیرة نظری و عملی پیامبر(ص) و دیگر معصومین(ع) بهویژه امام علی(ع) روشن است که معصومان(ع)، همه در سیره و سنت دارای یک شیوهاند؛ زیرا همه از نوری یکتا آفریده شده و ترجمان وحی میباشند. از سویی، حکومت آرمانی امام عصر(عج) در واقع، ادامة تلاشهای اصلاحطلبانة امامان معصوم(ع) بهویژه برای به ثمر نشاندن حکومت نافرجام امام علی(ع) است که به دلیل فشار خودکامگان مسلّط و هواپرستی و گمراهی مردم ادامه نیافت. از سوی دیگر، مراجعه به سیره و سنت سیاسی اجتماعی دیگر معصومان(ع) بهویژه سیره علوی، رافع پارهای از ابهامها و کمبودهایی است که امروزه در فهم دقیق وضعیت عصر ظهور با آنها مواجه هستیم. به همین دلیل، در این گفتار ابتدا برای فهم ارتباط عدالت مهدوی و امنیت به سیره دیگر معصومان(ع) رجوع مینماییم.در حوزه سیاست و مباحث مرتبط با امنیت نمیتوان از تعامل موضوع عدالت با امنیت غافل شد. این نکته در بیان بسیاری از معصومان(ع) آمده است. علی(ع)، عدالت را رمز بقا، استحکام و ترقی نظام سیاسی و ضامن ثبات و امنیت واقعی و منافی خشونت بهشمار میآورد. امام(ع)، عدل را ((رستگاری و کرامت))، ((برترین فضایل))، ((بهترین خصلت))، ((بالاترین موهبت الهی))45، ((فضیلت سلطان))، ((سپر و نگهدارنده دولتها))، ((مایه اصلاح رعیت))، ((باعث افزایش برکات))، ((مایه حیات آدمی و حیات احکام)) و ((مأنوس خلایق)) ذکر مینمایند. او حکومت را مشروط به ((عدالت گستری)) دانسته و نظام آمریت را مبتنی بر ((عدل)) میداند. از این دیدگاه ((ملاک حکمرانی و قویترین بنیان، عدل است))؛ بنیانی که ((قوام عالم به آن مبتنی است)).46مسئله مهم در سیره علی(ع) این است که ایشان هیچ وقت برای حفظ امنیت و نظام سیاسی، از عدالت به نفع امنیت عقب ننشستهاند، بلکه بر عکس، رعایت عدالت را ضامن امنیت، حفظ نظام، مایه روشنی چشم زمامداران و رسوخ محبت آنان در دل مردم میدانند. امام(ع) در نامه به مالک اشتر میفرماید:تحقیقاً بهترین چیز (نور چشم) برای حاکمان، اقامة عدالت و استقرار عدالت در سطح کشور و جذب قلوب ملت است و این حاصل نشود مگر به سلامت سینههایشان [خالی بودن از کینه و بغض حاکمان].47
پس اگر زمامداران عادلپیشه باشند، قلبها به سوی آنان جذب و عقدهها از دلها بیرون میرود. این خود تضمینکنندة استحکام ارکان دولت و پیوند محکم آن با ملت است. عدلمحوری نظام سیاسی باعث میشود مردم برای رسیدن به آرمانها و خواستههای خود راههای منطقی را برگزینند. در غیر این صورت، نومیدی از عدالت، انسانها را به نیرنگ، سوء استفاده، خلافکاری، تضعیف اخلاق عمومی و از هم پاشیدگی اجتماعی خواهد کشانید که خواه ناخواه، نتیجه آن ناپایداری امنیت و ثبات سیاسی نظام حاکمه و دولت است.از دید امام(ع) رعایت عدالت از سوی رهبران و کارگزاران نظام اسلامی در سطوح مختلف سامانة سیاسی، نتایج مثبت فراوانی را دارد. این آثار برای شخص رهبران عبارت است48:استقلال و توان، نافذ شدن حکم، ارزشمندی و بزرگ مقداری، بینیازی از یاران و اطرافیان، مورد ستایش قرار گرفتن زمان حکمرانی آنها و بالارفتن شأن، عظمت و عزت ایشان.
امام علی(ع) معتقد است، ((هیچ چیزی مانند عدالت، دولتها را محافظت نمیکند)) و عدل چنان سپر محکمی است که رعایت آن موجب تداوم قدرت و اقتدار نظام سیاسی میگردد.49مهمترین و فراگیرترین اثر عدالت در سازندگی و اصلاح جامعه است؛ چرا که ((عدل سبب انتظام امور مردم و جامعه میباشد)) و ((هیچ چیز به اندازه عدالت نمیتواند مردم را اصلاح نماید))، اجرای عدالت ((مخالفتها را از بین میبرد و دوستی و محبت ایجاد میکند))50 و در عمران و آبادانی کشور (توسعه اقتصادی، صنعتی) تأثیر بسزایی دارد.51 اگر عدالت در جامعه اجرا نشود، ظلم و ستم جای آن را خواهد گرفت و ظلم جز آوارگی و بدبختی و در نهایت، خشونت اثری نخواهد داشت. حضرت خطاب به یکی از والیان خود میفرماید:استعمل العدل، و احذر العسف والحیف، فان العسف یعود بالجلاء، الحیف یدعو الی السیف.52کار را به عدالت کن و از ستم و بیداد بپرهیز که ستم رعیت را به آوارگی وا میدارد و بیدادگری شمشیر در میان آورد.از این سخنان نتیجه گرفته میشود که از دیدگاه امام علی(ع)، عدالتورزی زمامداران باعث برچیده شدن خشونتگرایی و شورش مردم علیه حکومت میگردد و به جای احساس نومیدی و سرخوردگی و تنفّر از حکومت، اطمینان، آرامش و محبّت به نظام سیاسی در دل ایشان جای میگیرد. با افزایش محبت و وفاداری مردم به نظام، تشتت، تفرقه، ناامنی و ناپایداری، به سوی وحدت عمومی، امنیت و ثبات واقعی تغییر جهت خواهد داد. همین معانی در سخنان دیگر معصومان(ع) نیز آمده است. حضرت فاطمه(س) در خطبة فدک میفرماید:خدای سبحان، ایمان و اعتقاد به توحید را برای پاکیزه نگهداشتن از آلودگی و شرک واجب کرد و عدالت را برای تأمین اطمینان و آرامش دلها لازم نمود، اطاعت مردم از حکومت را مایة انتظام ملت قرار داد، و با امامت و رهبری، تفرقة آنها را رفع کرد، و نیز عدالت در احکام را برای تأمین اُنس و همبستگی و پرهیز از اختلاف و تفرقه قرار داد.53همچنانکه امام سجاد به والی و سلطان میفرماید:حق مردم بر تو آن است که بدانی ایشان به دلیل ضعف خود و قوّت تو زیر فرمان روایی و رهبری تو قرار گرفتهاند. پس واجب است که با آنها عدالت پیشه کنی و برایشان همانند پدری مهربان باشی و از نادانیهایشان گذشت نمایی و در عقوبت و مجازاتشان عجله نکنی و ضروری است دربارة نیروی فرادستی خود نسبت به آنان، که عطیّة الهی است، شکر خدا را به جای آوری.54از سوی دیگر، استبداد، سرکوبگری و خودکامگی، در روایات منشأ ناامنی و بروز شورش و بیثباتی سیاسی، اجتماعی و از میان رفتن حکومت به شمار آمده است. از این رو، برای اعمال بهینه قدرت سیاسی و دستیابی به آرمانهای والای حکومت ـ مانند امنیت ـ برخورد دوستانه و مودتآمیز، بدون کاربرد خشونت و سرکوبگری مردم توصیه شده است. لذا با نهی شدید استبداد ورزی، بر رعایت عدالت در حقوق متقابل مردم و حکومت پافشاری گردیده است. اگر عدالت متعامل با امنیت است، بدیهی است ظلم نیز مقارن با ناامنی و بیثباتی است. امام علی(ع) در نهجالبلاغه، یکی از نشانههای ظلم را سرکوب کردن (تغلب) زیردست میداند و چیرگی فرد نسبت به فرودستان را از نشانههای ستمگری میداند.55امام(ع) در بسیاری از سخنانش، استبداد، خودکامگی و خشونت کارگزاران نظام سیاسی را با مردم به شدت نهی کرده و برخورد ملاطفتآمیز و عادلانه با آنها را سفارش اکید فرموده است. وی از این مشی به عنوان عامل بقا و ماندگاری حکومت و نومیدی دشمنان یاد میکند و در همین راستا در خطبه 207، حقوق میان حکومت و مردم را دوسویه دانسته و این حقوق و رعایت آن را مایة انتظام در روابط مردم و عزت دین آنان به شمار آورده است. آن حضرت صلاح مردم را در صلاحیت حکومتها و صلاح حکومتها را در استواری و استقامت مردم میداند.56روشن است که چنین امامت و حکومتی چه در عصر علوی و چه در عصر مهدوی، دستاورد آن عدالت و امنیت و حیات طیبه و کامل است و با ظلم، تغلب (چیرگی و سرکوب) و همچنین اعمال خشونت منافات داشته و حکومت به حق و عدل، و با رویه ملایمت و ملاطفتجویانه را توصیه میکند.
5. عدالت و امنیت، دستاورد فراگیر حکومت مهدوی
بنابر روایات، بشر در دوران حیات زمینی خود، تا قیام قائم آل محمد(عج)، اسیر پراکندگی، دشمنی و جنگ خواهد بود. این دوران که میتوان آن را دوران پراکندگی، نابرابری و ناامنی نامید، با ختم شدن به ظهور مهدی موعود و طلوع خورشید عدالت و امنیت، فرجامی خوش خواهد یافت. بنا به آیه 55 سورة نور، پارسایان، به رهبری امام عصر(عج) خلیفة خدا شوند و دین حاکم گردد. در این صورت، بنا به وعده الهی، امنیت جای ترس را میگیرد و بندگان خدا به خشنودی و خوشبختی حقیقی دست خواهند یافت. اثر این عدالت و امنیت فراگیر، چنان است که طبیعت نیز بر سر مهر خواهد آمد و با پیشه کردن عدالت، همة گنجهای خود را برای انسان رو خواهد کرد.نکتة قابل تأمل آن است؛ با این که اخبار و روایات بیانگر هرج و مرج و چیرگی بیعدالتی و ناامنی در عصر پیش از ظهور است، ولی به نظر میرسد این شرایط بهصورت مطلق در همه جهان حاکم نباشد. لذا این باور انحرافی که میبایستی برای شتاب بخشیدن به ظهور حضرت، به افزایش فساد و ناامنی کمک کرد، کاملاً مردود و مخالف اسلام است. مگر نه اینکه خود امام عصر(عج)، حضور خود را در عصر غیبت به خورشید پشت ابر تشبیه مینماید،57 یا در روایتی دیگر میفرماید:
((بهدرستیکه من مایه امان اهل زمین هستم؛ همچنانکه ستارگان مایة امنیت اهل آسمانها هستند)).58دهها روایت از پیامبر و امامان وارد شده که خود و اهل بیت را مایه امان ساکنان زمین به شمار آوردهاند.59 بدین ترتیب، حضور امام عصر(عج)، چه بهصورت غایب و چه بهصورت ظاهر و در زمان قیام، مایه بارش فیض و نعمات الهی به سوی مردم است. طبیعی است که در دوره حکومت مهدوی این جریان به کمال خود خواهد رسید و همة موانع موجود بر سر اتصال فیض میان خداوند و مردم ـ از طریق امام برطرف خواهد شد. البته آن هنگام، مردم این واسطه خیر و نعمت نامرئی را به صورت مرئی و آشکارا دیده و لمس خواهند کرد.
همة امامان شیعه در زمان خود چنین واسطة فیضی بودهاند، اما متأسفانه بهدلیل اختناق زمانه و سرکوب خودکامگان چیره از یک سو و هواپرستی و گمراهی مردم از سوی دیگر، نتوانستند بشریت را به کمال و غایت تکامل الهی و انسانی خویش رهنمون سازند. بنابراین میتوان گفت، میان امام عصر(عج) و دیگر امامان معصوم(ع) در این زمینه تفاوتی نیست، ولی به خواست خداوند، امام موعود کسی است که رسالت پیامبر(ص) و طرح اصلاحی دیگر معصومان در اکمال دین و دستیابی به عدالت و امنیت و دیگر فضایل را به نتیجه نهایی میرساند. روایاتی که اثباتگر این مدعا است بسیار فروانند. مثلاً امام زینالعابدین(ع) میفرماید:
ما امام مسلمانان و براهین الهی بر جهانیان و سرور مؤمنانیم. ما رهبر شریفترین مسلمانان و... مایة اَمان ساکنان زمین هستیم؛ همانگونه که ستارگان مایة امان و حفظ آسمانها هستند. ما کسانی هستیم که خداوند بهواسطه ما آسمان را از سقوط به روی زمین نگه داشته است و این به اجازه خداوند بستگی دارد. خداوند توسط ما زمین را از اینکه اهلش را نابود کند، نگه داشته است و بهواسطه ما باران میفرستد و رحمت خویش را بر مردم میگستراند و بهواسطه ما برکات زمین خارج و ظاهر میشود و اگر ما بر روی کره خاکی نبودیم، زمین اهل خود را فرو میبرد.60امامان پاک ما به دلیل جو اختناق حاکم بر زمان خویش، آرمانهای خود را در دوره قیام قائم(ع) جستوجو میکردند؛ همچنانکه امام علی(ع) دربارة عدالتگستری و ایمنی عصر ظهور و سرشاری آن دوره از عدالت و امنیت دیگر برکتها میفرمایند:ولو قام قائمنا لانزلت السماء قطرها و لاخرجت الارض نباتها و ذهبت من قلوب العباد و اصطلحت السبع والبهائم حتی تمشی المرأه بین العراق الی الشام لاتضع قدمیها الا علی النبات و علی رأسها زینتها، ولایهیجها سبع و لاتخافه.61اگر به تحقیق، قائم ما قیام کند، به واسطه ولایت و عدالت او، آسمان آنچنان که باید ببارد میبارد و زمین نیز رستنیهایش را بیرون میدهد و کینه از دلهای بندگان زدوده میشود و میان دد و دام آشتی برقرار میشود؛ به گونهای که یک زن میان عراق و شام پیاده خواهد رفت و آسیبی نخواهد دید و هر جا قدم میگذارد، همه سبزه و رستنی است و بر روی سرش زینتهایش را گذارده و نه ددی او را آزار دهد و نه بترساند.روایاتی از این دست بسیار فراوانند که در زیر به چند نمونه از آنها که از پیامبر(ص) نقل شده اشاره میکنیم:مردی از اهلبیت من خروج خواهد نمود و به سنت من عمل میکند و خداوند برای او از آسمان برکاتش را فرو میفرستد و زمین برکتهایش را خارج میسازد. بهواسطه وی، زمین همانگونه که از ستم و جفاکاری پر شده، از برابری و داد سرشار میشود...62اگر از عمر دنیا تنها یک شب باقی مانده باشد، خداوند آن شب را به اندازهای طول خواهد داد، تا مردی از اهلبیت من به حکومت برسد... او زمین را از قسط و عدل پر میکند همانگونه که پیش از آن از ستم و جفاکاری پر شده بود. وی خواسته و مال را برابر پخش میکند و خداوند در آن هنگام بینیازی را در دلهای این امت قرار میدهد... .63از این دسته روایتها بهخوبی فهمیده میشود که در حکومت جهانشمول حضرت مهدی، عدالت و امنیتی فراگیر در همهجای دنیا برقرار میشود و تنها مسلمانان از این فیض و رحمت خداوندی بهرهمند نمیشوند، بلکه این بهرهمندی به همة ساکنان زمین میرسد؛ زیرا در سراسر گیتی، ((گنجها بیرون آورده خواهد شد و شهرها و روستاهای شرک فتح میشود.))64 در چنین حکومتی، عدالت و امنیت و همة بهرههای آسمان و زمین، بیتبعیض، نصیب همگان خواهد گردید. همچنانکه امام حسین(ع) در فراز مهمی میفرماید:... اذا قام قائم، العدل وسع وسعه عدل البر و الفاجر.هنگامی که قائم قیام میکند، عدل گسترده میشود و این گستردگی عدالت، نیکوکار و فاجر را در بر میگیرد.65بدین ترتیب بهرة حکومت جهانشمول و عدالتگستر و امنیتمحور حضرت مهدی، نه تنها شامل مسلمانان و غیرمسلمانان و اقلیتهای گوناگون میشود، بلکه حتی بدکاران آنها را هم در بر میگیرد. البته از روایات چنین بر میآید که حسنات و جاذبة حضرت مهدی و نهضت عدالتگستر او باعث جهانشمولی دیانت اسلام و اصلاح بدکاران و رویآوری تمام مردم جهان به اسلام خواهد شد. یکی از شواهد اثبات این مدعا رویاتی است از امام صادق(ع). از ایشان درباره تفسیر آیة هشتاد و سوم سوره آل عمران که میفرماید: ((با آنکه هر که در آسمانها و زمین است خواه و ناخواه سر به فرمان او نهاده است))66 پرسش شده است. امام(ع) در پاسخ اظهار میدارند که این آیه درباره زمان قیام قائم(ع) است که در آن هنگام در کره خاکی، جایی باقی نمیماند مگر آنکه در آن ندای شهادتین (لاالهالاالله و محمد رسولالله) شنیده شود.67از سویی, با توجه به اینکه در طول تاریخ، بسیاری از بیعدالتیها و خونریزیها و ناامنیها متوجه شیعیان بوده است، دوران امام قائم(ع)، عصر قدرت و ایمنی و رفع بلا و مصایب از شیعیان است. توان دفاعی آنها بسیار بالا میرود و حکومت زمین و سروری آن به ایشان خواهد رسید. امام زینالعابدین(ع) در این باره فرموده است:
اذا قام قائمنا اذهب الله عن شیعتنا العاهة، و جعل قلوبهم کزبر الحدید و جعل قوّة الرّجل منهم قوّة اربعین رجلاً و یکونون حکام الارض و سنامها.هنگامی که قائم ما قیام کند، خداوند آفات و بیماری و بلایا را از شیعیان ما دور میسازد و قلبهای آنان را به مانند پارههای آهن میگرداند و قوت و توان مردان ایشان را به اندازه چهل مرد افزون میکند. در آن هنگام شیعیان حاکمان زمین و سروران آن خواهند گشت.68با وجود این، در عصر حکومت مهدی، همه مردم از امنیت و عدالت فراگیری برخوردار خواهند بود و عدالت در بیشترین حد و به صورت کامل و تمام اجرا میشود. در آن هنگام استیفای حقوق به صورت قطعی صورت خواهد گرفت و در قضاوتها و محاکم، دیگر امکان هیچ خطا و اشتباهی پیش نخواهد آمد. زیرا امام(ع) خود میان مردم زندگی میکند و بر آنها حکومت و قضاوت خواهد کرد. قضاوتی که بدون نیاز به بیّنه و اِماره صورت میگیرد و این حکومت و قضاوت متکی به الهام الهی و بر همین مبنا متکی بر علم امام است. بدین ترتیب امام(ع) از مردم درخواست بینه و شاهد نمیکند و به مانند داوود و سلیمان حکم واحدی مینماید.69 بر همین مبنا، عدالت و ادای حقوق به صاحبان آن به شکل قطعی صورت پذیرفته و کاملاً و بدون هیچ شبه و خطایی انجام میگردد.از دیگر نشانهها و شاخصههای مهدوی که موجب پدید آمدن امنیت، آرامش و ثبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی میگردد، تقسیم درست و برابر و مبتنی بر استحقاقِ بیتالمال و اموال مشترک عمومی است. همچنانکه امام باقر(ع) میفرماید:وقتی قائم اهل بیت قیام کند، [بیتالمال] را با مساوات تقسیم میکند و نسبت به شهروندان عدل میورزد. پس هر کس او را اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده است و سرکشی نسبت به او همانند سرکشی و گناه نسبت به خدا است.70
نکته بسیار مهم در مبحث حکومت عدالتمحور و امنیتگستر مهدوی این است: اگرچه حضرت ولیعصر(ع) فاتح شهرهای شرک هستند و حتی چهره ترسیمی ایشان در روایات و هنگام قیام به گونهای است که همواره شمشیر بر دوش دارند، واقعیت این است که قیام امام(ع) قیامی نظامی و میلیتاریستی و متکی بر اجبار و سرکوب نیست. بنابراین، نباید امنیت و عدالتی کاذب و در سایه شمشیر برقرار شود. قیامِ مصلحانة یاد شده، نهضتی ایمانی، اسلامی و انسانی برای رهانیدن همة بشر از زنجیرهای نفسانی و موانع و بندهای بیشماری است که بر دست و پای انسان فعلی از سوی طاغوتها زده شده و تکامل و کمال بشری را راکد کرده یا به پسرفت و قهقرا کشانده است. حرکت امیدبخش و زندهکنندة حضرت، که با پرچم ایمان و عدالت صورت میپذیرد، در نهایت مشروعیت و رضایت عمومی صورت میگیرد و با پذیرش همگانی همة ساکنان زمین و آسمان و حتی حیوانات و جنبندگان عالم هستی تحقق مییابد و همه با مباهات و خشنودی به آن تن میدهند. در این میان، فرقی میان دیانتها، نژادها، قومیتها و هویتهای گوناگون مردم گیتی نیست؛ چرا که نهضت مهدوی، حرکتی جهانگستر و عالمشمول برای نجات و رستگاری همة بشریت است. بدیهی است عدالت گستری حضرت مهدی(ع)، خود زمینههای تقویت و پایندگی مشروعیت حکومت ایشان و جذب دلهای بیشتر مردم را به دنبال خواهد داشت. پیامبر اکرم(ص) درباره اجماعی بودن پذیرش حکومت حضرت مهدی(ع) میفرماید:
... فیملأ الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً یرضی عنه ساکن السماء و ساکن الارض...71... یملا الارض عدلاً کما ملئت جوراً یرضی بخلافته اهل السموات و اهل الارض والطیر فی الجو...72... پس زمین را از عدل و قسط پر میکند؛ همانگونه که از ستم و جفاکاری پر شده بود. هم ساکنان آسمان و هم ساکنان زمین از او خشنود هستند... .
زمین را همانگونه که از ستم پر شده بود، از عدل سرشار میکند. اهل آسمانها و اهل زمین و پرندگان آسمان به خلافت او رضایت میدهند.از دیگر ویژگیهای عدالت مهدوی و جهانشمولی بدون تبعیض حرکت مصلحانة امام مهدی(ع) این است که ایشان اصحاب خود را با هدایت الهی و بر اساس لیاقت و شایستگی، نه از یک نقطه خاص که از کشورها و شهرهای گوناگون بر میگزینند. این امر نشانگر آن است که حرکت امام(ع) مختص ناحیه یا کشور خاصی نیست، بلکه متعلق به همه جهانیان است تا آنان با آغوش باز و خشنودی اسلام را پذیرا باشند و دستورهای آن را سرمشق زندگی رستگارانة خود قرار دهند.
پیامبر گرامی اسلام درباره عدالتگستری و همچنین اصحاب حضرت مهدی(ع) فرموده است:مهدی یحکم بالعدل و یامر به یصدق الله عزوجل و یصدق الله فی قوله یخرج من تهامة حین تظهر الدلائل والعلامات و له کنوز لاذهب و لافضه الا خیول مطهمه و رجال مسوّمة یجمع الله له من اقاصی البلاد علی عدة اهل بدر ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلاً معه صحیفة مختومة فیها عدد اصحابه باسمائهم و بلدانهم و طبایعهم و حلاهم و کناهم کدادون مجدون فی طاعته.73مهدی به عدالت حکم نموده و به آن امر میکند. خداوند عزوجل او را و کلامش را تصدیق مینماید و هنگامی که نشانه و علامتها آشکار میشوند، از مکه خروج مینماید. وی دارای گنجهایی از طلا و نقره نیست، بلکه گنجهای او اسبهای خوش اندم و نیکومنظر و مردان مشخص شدهای هستند که خداوند آنها را برای وی از دورترین بلادها جمعآوری کرده است که تعدادشان به عدد اهل جنگ بدر، سیصدوسیزده نفر مرد است؛ و صحیفهای همراه مهدی است که در آن اصحاب وی با ذکر اسامی، کنیهها، کشورها، محل سکونت و حتی نوع طبایعشان آمده است، اینان در راه اطاعت او کوشا بوده و رنج و سختی میکشند.بدین ترتیب میتوان استنباط کرد که در حکومت جهانی مهدوی، حقی از کشورها یا به عبارتی بهتر، ایالتهای این حکومت در هر کجای گیتی ضایع نمیشود. عدالت مهدوی و اسلامی ایجاب مینماید که در محیطی با ثبات و سرشار از آرامش و فارغ از هر گونه نزاع، اقوام، کشورها و ملیتها، شایستگان و نخبگان متصف به صفات لازمه اسلامی را به کارگزاری و مدیریت ایالات خویش، در چارچوب حکومت جهانی حضرت مهدی بگمارند.
از مواهب گوناگون این حکومت، همچون امنیت به گونهای مساوی با دیگران بهرهمند شوند.
نتیجهگیری
همانگونه که گفته شد، عدالت و امنیت از برترین و مقدمترین نعمتها و دستاوردهایی است که توسط امام موعود به بشریت، آنهم در فراخنای گیتی هدیه خواهد شد. انقلاب مصلحانة حضرت برای تکمیل دیانت، رسالت نبوی و امامت اصلاحگرایانه امامان معصوم(ع) میباشد. امامتی که با خودکامگی و اختناق و سرکوب خودکامگان ستمگر و چیره به فرجام نیکوی خویش نرسید. امام عصر(ع) این نهضت را به پایان خواهند برد و همه اقوام و ملل و فرد فرد انسانها بدون هیچگونه تبعیض و گزینشی طعم شیرین عدالت و امنیت مهدوی را خواهند چشید. اسلام دین فراگیر خواهد شد و در جایگاه عادلانه و بایستة خود خواهد نشست و تشیع و شیعیان از آفات و بلیات و آسیبها محفوظ و در کمال امنیت، توان روزافزون و استقرار و حاکمیت خواهند یافت. بشر و تمام ساکنان و جنبندگان آسمانها و زمین با آغوشی باز و خشنودی بدین حکومت تن خواهند داد. قریه و شهر امن قرآنی و الهی در سایه عدالت گستری حضرت مهدی محقق خواهد گردید و جانشینی زمین به صالحان و پارسایان خواهد رسید و ایمان به عنوان سرچشمه اصلی امنیت، بر قلبها و جانها طمأنینه و آرامش را حکمفرما خواهد ساخت. حیات سیئه بشری، جای خود را به حیات طیبه و حسنه خواهد داد.آسمانها و زمین نیز با پیشهکردن عدالت، همة بهرهها و نعمتهای خود را برای استفاده بشر، تقدیم مینمایند و ترس و هراس و ناامنی و بیعدالتی جای خود را به آرامش و قسط و عدل خواهد داست.
امنیت در زمان ظهور حضرت مهدی، امنیتی غالب بر عدالت و در سایة شمشیر، سرکوب و خودکامگی و اجبار نیست، بلکه بر رویکرد و مشی الهی و انسانی استوار است و از مشروعیت، مقبولیت و حقانیتی مبتنی بر رضایت و پذیرش کامل مردم سود میبرد. همین امر به جذب بیشتر قلبهای مردم به سوی امام عصر و نهضت جهانشمول ایشان خواهد انجامید و حتی بدکاران نیز راه خوبی و رستگاری در پیش خواهند گرفت.عدالت مهدوی حکم میکند، ملاک گزینش کارگزاران، قومیّت پرستی و قبیلهگرایی نباشد. برعکس، در گزینش آنها، اصلح بودن، شایستگی و کاردانی لحاظ شود. همچنانکه امام(عج) در انتخاب اصحاب سیصدوسیزدهگانة خود، این ملاحظات را در نظر گرفته و آنها را از کشورها و شهرهای مختلف و با هدایت الهی انتخاب مینماید. عدالت و امنیت چه در اندیشه اسلامی و چه در عصر مهدوی در تعامل مستقیمی با یکدیگر قرار داشته و عدالت، خاستگاه و بستر امنیت است. حضرت(ع) با رعایت مساوات و استحقاقهای افراد بشر، خیرات مشترک را میان مردم توزیع نموده و با حکمیّت و قضاوت بر مبنای الهام و علم الهی خویش، زمینة هرگونه حکومت و داوری ناعادلانه و خطاآمیز را از بین میبرد. بدینوسیله، زمینههای نارضایتی و اعتراضهای مردمی را که بیثباتی و ناامنی را در پی دارد، از میان بر میدارد. در آن دوران، در دل مردم بهجای اشمئزاز از حکومت، مهر و محبت جایگزین میشود.با امید به طلوع هرچه زودتر چنین عصر شکوفا و بالندهای، با این دعا، نوشتار حاضر را به پایان میبریم: ((اللهم انا نرغب الیک فی دولة کریمه، تعزبها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله...)).
پی نوشت ها:
2 . همچنانکه دربارة سرنوشت این شیعیان در دعای ندبه چنین آمده است: ((فقتل من قتل و سُبی من سُبی و اُقصی من اٌقصی...)).
3 . نهجالبلاغه، خطبه 138.
4 . نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، مؤسسه انتشارات حضور، زمستان 1381، خطبه 138، ص 190.
5 . ((سُئل عن النبی متی یقوم قائمکم، قال اذا صارت الدنیا هرجاً و مرجاً))؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 36، قم، دارالکتب اسلامیه، [بیتا]، روایت 176، باب 41، ص 322.
6 . همان، ج 52، روایت 154، باب 25، ص 266.
7 . عن محمدبن مسلم قال، سمعت ابا عبدالله(ع) یقول: ((انّ لقیام القائم(ع) علامات تکون من الله عزوجل للمؤمنین قلت: و ما هی جعلنی الله فداک؟ قال، ذلک قوله عزوجل ((ولنبلونکم ـ یعنی المؤمنین قبل خروج القائم ـ بشیءٍ من الخوف والجوع و نقص من الاموال والانفس والثمرات و بشر الصابرین))؛ محمدمحمدی ریشهری، میزان الحکمة، ج 1، قم، مکتبة الاعلام الاسلامی، 1362 ش، صص 290-291، روایت 1228(به نقل از تفسیر نورالثقلین، ج1، ص 314).
8 . see, chaim pereLman, Justice et raison, eed, 1970, edition de universite de Bruxelles, p.12-14.
9 . این تعریف از عدالت، در کلیه آثار اندیشمندان اسلامی آمده است؛ برای نمونه ر.ک: ابونصر محمد فارابی، اندیشههای اهل مدینه فاضله، شرح و ترجمه سید جعفر سجادی، تهران، طهوری، چ دوم، 1361، ص 258.
10 . ر.ک: خواجه نظامالملک طوسی، سیاستنامه، تصحیح عباس اقبال، تهران، اساطیر، ج دوم، 1369، صص 57 و 98.
11 . ر.ک: همان، ص 3.
12 . ر.ک: عبدالرحمن ابن خلدون، مقدمه، محمد پروین گنابادی، ج اول، چ پنجم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1366، صص 71-72 و 543-537؛ ج دوم، صص 716-711.
13 . ر.ک: ابونصر محمدفارابی، فصول المدنی، تحقق: م.دنلوپ، کمبریج، 1961 فصل 58، صص 141-142. همچنین، ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، تصحیح مجتبی مینویی و علیرضا حیدری، تهران، خوارزمی، چ پنجم، 1373، صص 301-308.
14 . ر.ک: طوسی، همان، ص 136.
15 . ر.ک: نهجالبلاغه، ترجمه و شرح سید علینقی فیض الاسلام، تهران، بیتا، 1392 هـ.ق،1351 هـ.ش، کلمه 223، ص 1188.
16 . ر.ک: ابن سینا، الاشارات والتنبیهات، ج چهارم، تهران، دفتر نشر کتاب، 1362، ص 61. همچنین ر.ک: ابن سینا، الشفاء والالهیات، به کوشش الاب قنواتی و سعید زاید، قاهره، 1964م, ص 441.
17 . ر.ک: نهجالبلاغه، فیض الاسلام، حکمت 235، ص 171.
18 . ر.ک: یاسین عیسی العاملی، الاصطلاحات الفقهیه فی الرسائل العلمیه، بیروت، دارالبلاغه، 1413 هـ.ق، ص 139.
19 . کلنا الجنتین آتت اُکلها و لم تظلم منه شیئاً (کهف/ آیة 33).
20 . ولقد ارسلنا رسلنا بالبینات وانزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط. (حدید / 25).
21 . ر.ک: سورههای: شوری/ 15، مائده/ 8 ، نساء/ 58، نحل/ 90.
22 . اصلیترین مترادفهای قرآنی واژة عدل که در قرآن آمدهاند و با آن ارتباط معنایی دارند، عبارتند از: قسط، قصد، استقامت، وسط، نصیب، حصّه، میزان و غیره. همچنین جور ـ متضاد کلمه عدل ـ که خود نیز مترادف ظلم است، کمتر در قرآن آمده است. البته کلمه ظلم و مشتقات آن به صورتی بسیار گسترده در این کتاب آسمانی ذکر شده است.
23 . 62 مورد از مشتقات کلمه ((اَمِنَ)) در قرآن به شرح زیر است: آمَن ـ آمِن ـ آمناً ـآمنّا ـ آمنتْ ـ آمنْتُ ـ آمنة ـ آمنتم ـ آمنکم ـ آمنهم ـآمَنو ـ آمِنو ـ آمنون ـ آمنین ـ اوْتمن ـ الامانات ـاماناتکم ـ اماناتهم ـ الامانة ـ امانته ـأمِن ـ الامن ـ أمناً ـأمنة ـ أمنتکم ـ أمنتم ـ أمِنوُ ـ أمینِ ـ الایمان ـایماناً ـ ایمانٍ ـ ایمانکم ـ ایمانه ـ ایمانها ـ ایمانهم ـ بایمانهنّ ـ تؤمن ـ تأمنّا ـ لتؤمننّ ـ تأمنه ـ تؤمنوا ـ تؤمنون ـ مؤمِن ـ مؤمناً ـ مؤمنات ـ مؤمنة ـ مأمنهُ ـ مؤمنون ـ مؤمنَین ـ مؤمِنین ـ مأمون ـ نؤمن ـ لَنؤمننّ ـ یأمن ـ یؤمن ـ یؤمنّ ـ لَیؤمنَنّ ـ لیؤمنُنّ ـ یأمنوا ـ یؤمنوا ـ یأمنوکم ـ یؤمنون؛ همچنین کلمههایی با بار معنایی مشابه امنیت، مانند ((سکینة)) 3 بار، ((سکینته)) 3 بار و ((سلام)) 33 بار، و ((سلاماً)) 9 بار در قرآن به کار رفته است.
24 . برای اطلاع ر.ک، محمود روحانی، المعجم الاحصایی لالفاظ القرآن الکریم، (فرهنگ آماری کلمات قرآن کریم)، المجلد الاول، مشهد، آستان قدس رضوی، 1368 ش، صص 372 ـ 373.
شایان ذکر است که کلمه ((الاْمِنُ)) در مجموع سه بار که دوبار آن در سوره مکی انعام آیات 81 و 82 و یکبار آن در سوره مدنی نساء آیه 83 به کار رفته است. کلمه اَمناً دوبار یکی در سوره مدنی بقره، آیه 125 و دیگری در سوره مدنی نور، آیه 55 استفاده شده است. همچنین واژه ((اَمنَةً)) دوبار در سورههای مدنی آل عمران، آیه 154 و انفال، آیه 11 کاربرد داشته است.
25 . سید محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 15، ترجمه سید محمدباقر همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ پنجم، 1374، ص 209.
26 . فلیعبدوا رب هذا البیت الذی اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف (قریش: 3 و 4)
27 .... و هذا البلد الامین لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم (تین: 3 و 4)
28 . علامه طباطبایی، ترجمه المیزان، ج 20، ص 539.
29 . اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتی از آسمان و زمین برایشان میگشودیم
30 . همان، ج 8، ص 252.
31 . و نعمت خدا را بر خود یاد کنید، آنگاه که دشمنان [یکدیگر] بودید. پس میان دلهای شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شدید و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید.
32 . همان، ج 5، ص 376.
33 . همان، ج 20، ص 607. امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در تفسیر این آیه فرمودهاند: امنیت یکی از نعمتهای بزرگ خداوندی است و در برابر این موهبت بزرگ، انسانها در روز قیامت مورد سؤال قرار خواهند گرفت و باید پاسخ دهند: ((ثم لتسئلن عن النعیم، قیل هو الامان))، ر.ک: ابوعلی فضل بن حسن طبرسی، مجمعالبیان، [بیجا]، دارالمعرفه، [بیتا]، ج 10، ص 538. همچنین ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 78، قم، دارالکتب الاسلامیة، [بیتا]، حکمت 8 ، ص 172.
34 . بحارالانوار، ج 10، ص 210.
35 . همان، ج 7، ص 465.
36 . همان.
37 . همان، ج 11، ص 475.
38 . ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 10، ص 84 .
39 . رسول اکرم(ص)، نهجالفصاحه، گردآورنده: مرتضی فرید تنکابنی، تهران، نشر فرهنگ اسلامی، چ 4، 1374ش/1416ق، ص 59.
40 . همان.
41 . بحارالانوار، ج 78، حکمت 1، ص 171.
42 . ابومحمدابن شعبه الحرانی، تحفالعقول، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1363ش، 1404ق، ص 334.
43 . عبدالواحد تمیمی آمدی، شرح غررالحکم و دررالکلم، ج 4، تصحیح میرجلال الدین حسینی ارموی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1360 ش، ص 100.
44 . همان، ج 6، ص 435.
45 . ((العدل فوز و کرامة، الانصاف افضل الفضائل))، عبدالکریم بن محمد قزوینی، بقا و زوال در کلمات سیاسی امیرمؤمنان(ع)، به کوشش رسول جعفریان، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، 1371، ص 97. ((العدل افضل سجیة))، همان، ص 100؛ ((الانصاف افضل الشیّم))، همان، ص 97؛ ((اسنی المواهب العدل)). همان، ص 112.
46 . ((العدل فضیلة السلطان))، ((العدل جُنّة الدول))، ((العدل یصلح الرعیه))، ((العدل مألوف))، ((اعدل تحکم))، ((العدل نظام الامر))، ((بالعدل تتضاعف البرکات))، ((العدل حیاة))، ((العدل حیاة الاحکام))، ((ملاک السیاسة العدل))، ((العدل اقوی اساس)) و ((العدل اساس به قوام العالم))؛ میزان الحکمه، باب العدل، صص 78-90.
47 . نهجالبلاغه، فیضالاسلام، نامه 53، ص 988.
48 . ((من عدل تمکّن))، شرح غررالحکم، ج 5، ص 275؛ ((من عدل عظم قدره))، همان، ج 5، ص 193؛ ((من عدل فی سلطانه استغنی من اَعوانه))، همان، ج 5، ص 343؛ ((من کثر عدله حمدت ایامه))، همان، ج 5، ص 290؛ ((من عدل فی سلطانه و بذل احسانه اعلی الله شأنه و اعزّ اعوانه))، همان، ج 5، ص 396.
49 . ((لن تحصّن الدول بمثل استعمال العدل فیها)) شرح غررالحکم، ج 5، ص 70؛ ((من عمل بالعدل حصّن الله ملکه و من عمل بالجور عجل الله هلکه))، همان، ج 5، ص 355؛ ((العدل جنّةُ الدول))، همان، ج 2، ص 62؛ ((اعدل تدم لک القدرة))، همان، ج 2، ص 178.
50 . ((العدل قوام البریّة))، عبدالکریم بن محمدیحیی قزوینی، زوال و بقا در کلمات سیاسی امیرالمؤمنان(ع)، ص 99؛ ((حسن العدل نظام البریّه))، همان، ص 138؛ ((عدل الساعة حیوة الرعیة و صلاح البریة))، همان، ص 175؛ ((بالعدل تصلح الرعیه))، شرح غررالحکم، ج 1، ص 354؛ ((العدل یستدیم المحبة))، بقا و زوال... در کلمات سیاسی امیرمؤمنان، ص 100؛ ((الانصاف یرفع الخلاف و یوجب الائتلاف))، همان، ص 101.
51 . ((ما عمّرت البلدان به مثل العدل))، همان، ص 193.
52 . نهجالبلاغه، فیض الاسلام، حکمت 468، ص 1304.
53 . ر.ک: عبدالله جوادی آملی، ((اجرای عدالت، مهمترین عامل بقای نظام))، روزنامه جمهوری اسلامی، شمارههای 3082، 23 دی.
54 . همان.
55 . نهجالبلاغه، فیضالاسلام، حکمت 342، ص 1251.
56 . همان، خطبه 207، ص 681.
57 . ((و اما وجه الانتفاع بی فی غیبتی فکالانتفاع بالشمس اذ غیبها عن الابصار السّحاب))، بحارالانوار، ج 52، ص 92.
58 . ((وانی امان لاهل الارض کما ان النجوم امان لاهل السماء))، همان، ج 78، روایت 1، باب 30، ص 380.
59 . قال رسول الله(ص): ((واهل بیتی امان لاهل الارض))، همان، ج 23، روایت 64، ص 37، باب 1.
60 . همان، ج 23، روایت 10، باب 1، ص 5.
61 . همان، ج 10، ص 104؛ تحفالعقول، ص 110. در نسخه تحف العقول حدیث اینگونه روایت شده که این زن بر روی سرش زنبیل را قرار داده است.
62 . بحارالانوار، ج 51، روایت 25، ص 82.
63 . همان، روایت 35، ص 84.
64 . قال رسولالله(ص): المهدی من ولدی... یستخرج الکنوز و یفتح المدائن الشرک))، همان، باب 18، ص 96.
65 . همان، ج 27، روایت 24، باب 4، ص 90.
66 . ((وله اسلم من فی السموات والارض طوعاً و کرهاً))، آل عمران/ 83.
67 . ((اذا قام القائم(ع) لایبقی أرض الاّ نودی فیها بشهادة ان لاالهالاالله و أنّ محمداً رسولالله))؛ میزانالحکمه، ج 1، روایت 1247، ص 294، (بهنقل از تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 362).
68 . میزانالحکمه، ج 1، روایت 1240، ص 293. (بهفعل از مشکوة الانوار، ص 80).
69 . قال اباعبدالله(ع): ((اذا قام قائم آل محمد علیه و علیهم السلام، حکم بین الناس بحکم داود لایحتاج الی بینة یلهمه الله تعالی فیحکم بعلمه))؛ بحارالانوار، ج 14، روایت 23، باب 1، ص 14.
قال ابی جعفر(ع): ((انه اذا قام قائم آل محمد حکم بحکم داود و سلیمان لایسال الناس بینة))؛ همان، ج 23، روایت 28، باب 4، ص 85.
70 . ((اذ قام قائم اهل البیت قسم بالسویه و عدل فی الرعیه فمن اطاعه فقد اطاع الله و من عصاه فقد عصی الله))، همان، ج 52، روایت 103، باب 27، ص 350؛ همچنین ر.ک: همان، ج 51، روایت 15، ص 81.
71 . همان، ج 51، روایت 15، ص 81.
72 . همان، باب 8، ص 91؛ همان، باب 17، ص 95.
73 . همان، ج 52، ص 310، روایت 4، باب 27.